آخی
امروز حال سه تا اپراتور آسفالتو گرفتم دلم خنک شد
منو تهدید به کار نکردن کردن
منم گفتم خدا نگهدار و تسویه
فکر نمی کردن جدی باشه بعد به نگهبان ها گفتم که کلید اتاقو ازشون بگیره و بای بای
نیم ساعت بعد اصل کاری شون زنگ زد
که چیه ؟ جی شده و....
گفتم یه هفته خودم آسفالت تولید می کنم تا اپراتور گیر بیارم این اکیبتم نمی خوام
اونم یه ۱۰ دقیقه ای حرف زد که نرم شم منم که
خلاصه به مدیر پروژه خبر داده بودن اونم می دونست که خودم میتونم تولید کنم گفته بود که حتما صلاح میدونه
بعدش خود مدیر زنگ تشکر کرد
بعد اصل کاری زنگ زد گفت بذار فردا بیام با هم حرف بزنیم
فکر کرده من از این دانشجو های نازنازیم که فقط بلدن خودکار دس بگیرن
می خواستن که الان ناز کنن بعد قیمت و زیاد کن و...
۳۵۰۰ تومان بده آش به همین خیال باش
حالا مونده تا فردامرسی فلفل جون آره خدا رو شکر خوب ود همه چیز و جرئیاتش از این قراره که:
عصر
اومدن خونه ما..من پر از استرس بودم ولی همه چیز خوب بود و ما همگی آماده
بودیم
از قبل حرفهایی رو که مد نظرم بود به بابام گفتم و در واقع
نمیخواستم خیلی من حرف بزنم چون حس میکردم خیلی جالب نخواهد بود
زنگ در
به صدا در اومد و .....بله تشریف آوردند
همه شون خیلی مشتاق بودند منو
ببینند:)
خلاصه صحبتها انجام شد و من کاملا راضی بودم.
همونطور که
حدس میزدم خونواده استاد نظرشون بر عقد کردن بود ولی من ...نه
البته من
خیلی واضح نگفتم ولی قبلا به استاد گفته بودم که مد نظرم چه چیزیه
فعلا
که آروم شدند ولی موقع رفتن گفتند حالا نازی خانم فکراشونو بکنند ...بهتره
که عقد بشن باهم:)
من چیزی نگفتم دیگه که حالا خیلی بی ادبی نشه ولی تو
دلم واقعا نمیتونستم فکر اینکه هفته دیگه بخوام عقد کنم با استاد و داشته
باشم...
استاداواسط تیر میره
امروز هم اومد دنبالم و باهم رفتیم
بیرون
خیلی خوب بود.اون خیلی خوشحاله و میخواد هر جوری شده هی محبت کنه
به من و البته اینو هم بگم که من هم خیلی خوشحالم و حس خیلی خوبی بهش دارم
ایشالله
این رفتارش عوض نشه و پایدار بمونه
هفته بعد میان واسه همون بله برون
که میگن و ما رسما نامزد میشیم
اینو هم بگم که امروز منو برد که انگشتر
بخریم نمیخواستم ولی به اصرارش انگشتر هفته بعد رو وخرید:)
الان هم
آوردم مامانم ببینه:))))))
کاش میتونستم بهتون نشونش بدم
اینم
ماجرای خواستگاری:)
آهنگ جدید امید خیلی به دلم نشست
الانم دارم گوشش میدم
فکر کنم امید دوباره می خواد به سمت اصلی و سبک اصلی موسیقی که توش موفق بود بره
خدا کنه دوباره خرابکاری نکنه
هستی م را به آتش کشیدی سوختم من ندیدی ندیدی
مرگ دل آرزویت اگر بود مانده بودی اگر می شنیدی
با تو دریا پر از دیدنی بود شب ستاره گلی چیدنی بود
خاک تن شسته در موج باران در کنار تو بوسیدنی بود
سلام ببخشین که نبودم این چند روز خیلی دیر واسم میگذشت
ولی خداروشکر همه چی خوبه
عروس خانوم یه نظری در جواب نظرات بچه ها داده بود که من نتونسته بودم تایید کنم به همین دلیل اونو اینجا میذارم که همه بخونن.
راستی اگه یادتون باشه امشب ۵ شنبه س و روز موعود واسه عروس خانوم
یعنی اینکه قراره امروز یا امشب خونواده استاد برن خونه نازی خانوم
زود بیا بگو ببینیم چه خبر بوده :)))))۹
اینم از اون نظری که دیر تایید شد ببخشین.