شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

باز باران

باز باران باترانه میخورد بربام خانه

خانه ام کو؟خانه ات کو؟ان دل دیوانه ات کو؟

روزهای کودکی کو؟فصل خوب سادگی کو؟...

یادت ایدروزباران؟گردش یک روز دیرین؟

پس چه شد دیگر کجارفت خاطرات خوب رنگین؟

در پس ان کوی بنبست در دل تو ارزو هست

کودک خوشحال دیروز غرق در غم های امروز

باز باران رفته از یاد ارزوهارفته برباد

باز باران بی بهانه .....بی ترانه میخورد بربام خانه


شاعر : بی نام

نظرات 1 + ارسال نظر
نازی شنبه 20 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:10 ب.ظ

سلام امین
حالت چطوره؟
خیلی خیلی تبریک میگم واسه نینی خانم
مدتها بود نبومده بودم
یه بار اومدم واست تبریک نوشتم ولی fail شد :(
امیدوارم همیشه و همیشه شادو خوشبخت باشین
این دخمر خوشگل آخه چشماش هم سبزه خدایا.....عزیزمممم
خدا حفظش کنه
خودت چه خبر مهندس؟تهران چطوره؟انشالله که خوبه
ما هم خوییم،استاد هم خوبه ،خدا رو شکر خداوند خیلی از این بابت به من لطف داشته و همیشه ازش ممنونم ولی نینی نداریم هنوز....:d
راستی از فلفل خبری نداری؟
خاستگاه عزیز شما خوبی؟
یادش به خیر چقدر اون وقتها میومدیم ،نظر میدادیم،شما زود به زود آپ میکردی
یادش به خیر......

به نازی خانوم رسیدن بخیر
کم کم داشتم به این نتیجه می رسیدم که فراموش شدیم
البته اگرم اینظور میشد باورش سخت نبود چون تو زندگی امروزه واقعا کمبود وقت و فراموشی ی چیز عادیه
خداروشکر که خوبین واقعا خوشحال شدم ممنونم انشالا نینی شمام میاد همین وقتا:))
آره یادش بخیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد