شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

غیبت موجه

فکر کنم که غیبتم موجه باشه:))



آره دیگه

بالاخره داماد شدم


خیلی سرم شلوغ بود ولی بالاخره تموم شد

عروسی شب عید غدیر بود

خداروشکر خیلی عالی بود همه راضی بودن

و خودم از همه راضی تر:))


مرسی که نگران بودین

اولین بارون

 

ساعت یازده شب خانوم و بردم برسونم خونشون

بارون بشدت می بارید

سرعتم معمولی بود با همون سرعت وارد دریاچه شدم:))

البته جاده بود تا دیروز ولی بعلت احداث مهندسی به دریاچه تبدیل شده بود

آب تا نصف ماشین اومد

بزور تا آخر دریاچه رفتیم 

بازم غیرت ماشین

بعد ماشین سرفه کرد وخاموش

اومدم پایین هوا عالی عالی واسه تعمیر(بشدت بارون میومد)

خلاصه شمع و وایر و ... همه رو خشک کردم بمدت ۴۵دقیقه همزمان هم دوش میگرفتم

چه حالی داد

بعد با هزار قسم و قرآن و خواهش التماس روشن شد ولی ۳سیلندرش کار میکرد

خانومو رسوندم با همون وضع برگشتم خونه

لباسامو عوض کردم و ژست خواب گرفتم که یه پیام اومد بیداری؟

یکی از دوستام بود

بله اونم ماشینش خاموش کرده بود

خودشو خانوم و برادرش و خانوم برادرش

رفته بودن زیر بارون یه چرخی بزنن زیاد چرخ زدن سرشون گیج رفته بود رفته بودن توی یه دریاچه دیگه خلاصه با ماشین بابا رفتم بکسلشون کردم و بسلامتی بازم خیس شدم

وبا همه احساس خوش شانسی ساعت۲ خوابیدم و ۷سر کار حاضر شدم

خاستگاه

خاستگاه

هنوزم که فیلتری:))

فکر میکردم ازدواج کنی دیگه رفتارت عوض بشه و فیلترت نکنن

خوشبخت بشی ایشالا

خیلی خوشحال شدم

متاسفانه فیلتر شکن ندارم وی پی ان هم که توبه کردم نگیرم

شک

فکر کنم طولانی ترین غیبتم و داشتم

بیست روزی شد

تو این مدت فرازو نشیب زیادی داشتم

یه مدت روابط به مرز بحرانی رسید

اونم بخاطر اس ام اس

یکی دو ماه ژیش یه مزاحم اس ام اسی داشتم که حرف نمی زد

بمدت یه روز دقیق مزاحم شد معلومم بود که مونثه

منم فراموش کرده بودم که اس ها روپاک کنم

یه شب خانومم داشت اس ام اس های خودشو تو گوشیم می خوند و یاد و خاطره شونو زنده میکرد یه هزار تایی بود .

که چشمش به این مزاحم خورد گفت این کیه؟

منم اصلا یادم نبود تا اینکه پیام هاشو خوندم تازه یادم اومد

خلاصه کار به جاهای باریک کشید ویه یک هفته ای اعصاب خوردی داشتیم

راحت بگم که دیگه بهم شک کرده