شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

کاش میدانستی

کاش میدانستی که درون قلبم خانه داری تو که همیشه آنرا با شفق می شویم وبا آن میگویم که تویی مونس شبهای دلم

کاش میدانستی باغ غمگین دلم بی تو تنها شده و گل غم به دلم وا شده

کاش میدانستی که درون قلبم با تپشهای عشق همصدا هستی تو

کاش میدانستی که وجودتو وگرمای صدایت به من خسته و آشفته حال زندگی می بخشد...

کاش میدانستی... کاش...



چه سود گر بگویمت ؟


چه سود گر بگویمت ؟که شام تا سحر نخفته ام و یا اگردمی بخواب رفته ام ترا به خواب دیده ام

چه سود گر بگویمت ؟که بی تو کیستم و چیستم؟


چه سود گربگویمت ؟که من زدوری تو هر نفس چو شمع آب می شوم و اشکهای گرم من بدامن شب سیاه می چکد و من میان قطره های چون بلور آن محبت ترا چون نقش سرد آرزو بروی آب دیده ام

چه سود گر بگویمت ؟ ترا بخواب دیده ام و یا که نقش روی تو بجام پر شراب دیده ام.

تو یک خیال دور بیش نیستی و دست من بدامنت نمی رسد

تو غافلی و من تمام می شوم و دیگدگان پر ز زار من هزار بار گفتد بادلم :که من سراب دیده ام

                             که من سراب دیده ام


این آهنگ (بخوام از تو بگذرم من بایادت چه کنم)

یه چند ماهی هست که تولید شده ولی جاش تواین وبلاگ خالی بود

اینجا گذاشتم گوش کنید اگه خوشتون اومد

دانلود کنید

Audio by

خواهم امشب همچو می نوشت کنم

         بیخود ازگرمی آغوشت کنم

 وز شراب عشق مدهوشت کنم

         با هزاران بوسه ...خاموشت کنم




دیگر دلم با شکستن آشنا نیست

 الهی که پرتپش باشد دلی که خون به رگهای دلم داد

فصل خاکستریم سبز شد

      فصل سرد خواهشم به فصل گرمای عشق رسید

در فکر آنم گر بسوزانی مرا ای عشق!

  چیزی بجا می ماند ازخاکسترم جز تو؟!



از آنچه به قلب تو نزدیک است

                       آسان مگذز.......



زندگی بدون روشنایی و عشق اصلا زندگی نیست

             بلکه تظاهر به زندگی است.



تا نهان سازم از تو باردگر

                راز این خاطر پریشان را

می کشم برنگاه ناز آلود

               نرم وسنگین حجاب مژگان را

ای گرفتار خواهشی جانسوز

               ازخدا راه چاره می جویم