شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

بشکن بشکن


سبو بشکست و دل بشکست و جام باده بشکست


خدایا در سرای ما چه بشکن بشکنه امشب


این پیام نشون داد که هنوز تموم نشده ونباید زیاد خوشحال باشم



فکر کنم دیگه واقعا تموم شده

چون دیروزم که خبری نشد امروزم تا ظهر هیچ خبری ازش نیس



دیشب ساعت فکر کنم ۱۱بود که دینگ پیام داد

اینجوری بگم بهتره و خلاصه تر:)

از من خواسته بود که برم با شوهرش حرف بزنم که خانوم و طلاق توافقی بده

و ایشونم مهریه شو حلال کنه ولی بجاش بذار پیش بچه هاش توی خونه بمونه

من جواب ندادم بازم همین و تکرار کرد و خواست که جواب بدم و نوشته بود که توبه کرده و بخاطر من نیس که این حرفو میزنه و خودش از زندگیش خسته شده و...

تا جایی که به ۷-۸ پیام رسید و در آخر ازم بخاطر اینکه جواب ندادم عصبانی شد و نوشت که

فکر کردی کی هستی که خودتو میگیری اصلا بزرگترین اشتباه زندگیم این بود که از تو کمک خواستم و...

پیامهای قبلیش کلی اعصابمو بهم ریخت ولی این آخری خیلی بهم حال داد:

کلی شاد شدم

و از دیشب تا حالا که ساعت تقریبا ۸ شبه خبری ازش نیس

اگه دوباره امشب یه خواب جدید واسم نبینه

واما امروز

صبح یه چندتایی پیام داد منم که سر کار بودم هی این موبایل تند تند صدا میداد و تک زنگ میخورد دیگه اعصابم بهم ریخت

پیام داد که باهاش حرف بزنم زنگ که زد سریع جواب دادم

همه رو خلاصه کنم بهتره:)

گفتم که اگه تا آخر عمرتم بهم پیام بدی و هزار بار زنگ بزنی مطمئن با شکه من با هات دوس نمیشم نه تنها با تو بلکه باهیچ زن شوهر داری پس بیخود خودتو عذاب نده

گریه کرد اولش بیشتر اعصبانی شدم بدش یکم دلم سوخت کلی حرف زد که دست خودش نیست و دوسم داره وازاین حرفا

چونکه میدونستم اینا خانوادگی یه زمینه مذهبی دارن تنها راهکاری که به ذهنم رسید توی اون لحظه همین بود چون تمامی راهها رو انتخاب کرده بودم گفتم

میدونی اگه ما باهم باشیم حکم تو چیه؟سنگ سار -- یعنی تو از خدا نمی ترسی؟

گفت کسی قرار نیس بدونه  که بخواد حکم اجرا کنه

گفتم خدا که می بینه و......

خلاصه بعد از ۴۰-۴۵ دقیقه حرافی به اینجا رسید که خدا منو دوس نداره والا منی که اون همه اعتقاد داشتم به اینجا نمی رسیدم که یه همچین درخواستی از تو بکنم و....

مثل این دیونه ها حرف میزد یه بار می گفت خدا منو می بخشه یه بار می گفت چیکار کنم و...

آره یکم دیگه باهاش حرف زدم و مثل سریع قبل عذر خواهی بسیار و طلب بخشش از خداوند و اینکه قرار شد که واسش دعا کنم که خداوند اونو ببخشه

و تموم

یعنی فعلا تموم چون میترسم بازم خاستگاه بگه ساده دل و دوباره ساده دل بشم مثل سریع قبل

از صبح تا الان که ساعت ۱۲ شب می باشد خبری ازش نیس

از همتون ممنونم که توی این مدت همراهم بودین و بهم دلگرمی میدادین

راستی اگه آخوند میشدم فکرکنم از همه بهتر میشدم:)))))))))))))


نرید باکو و ادامه بدبختی

سلام به همه

بالاخره سفر پر ماجرا به پایان رسید

بطور خلاصه توی یه خط می گم که :

اربیل نذاشتن بریم ازاونجا رفتیم باکو(آذربایجان) شما ها هیچ وقت نرید

مردمش خوبن ولی پلیس هاش بسیار بسیار کثیف و فاسدن و همچنین مامورین گمرکش آشغالند

ببخشین اینجوری گفتم دلم ازشون پره

واسه اینکه از یه پلیس اونم توی شانه خاکی جاده کاملا خارج از محدوده راه ماشینو پارک کردم یه سوال واسه درست بودن مسیر پرسیدم جریمه شدم البته جریمه نه که ازم رشوه گرفت

حالا شاید بعدا مفصلا واستون تعریف کردم ولی چیزی که هنوزم مهمه همون ایمیلی که واستون زدم

هنوز بیخیال نشده

توی مدتی که توی ایران بودم گوشیم روشن بود و مرتب پیام میداد وتک زنگ میزد منم طبق نصایح شما بی جواب می ذاشتم و اونم همش می نوشت حق داری که جواب ندی اگه یکی هم می بود که دم به دقیقه بهم می گفت دوست دارم منم کم محلش می کردم

اینو می خواستم بگم که

وقتی که رفتیم باکو گوشیم به مدت ۴روز خاموش بود یعنی سیم کارتمو عوض کردم به محض اینکه اومدم ایران توی مرز روشنش کردم یه چندتایی اس ام اس همزمان اومد و زنگ خورد

ولی بدون شماره جواب دادم از محل کار بود

بچه  هازنگ زدن و در مورد برگشتم و یه سری کارا صحبت کردیم خلاصه بعد اون دوباره زنگ خورد بازم بدون شماره بود جواب دادم اینبار خودش بود میدونست که رفتم باکو و گوشیم خاموشه یه

احوالپرسی خیلی سرد باهاش کردم وکمتر از یه دقیقه مکالمه که  زد زیر گریه که من اینجوریم و خودمو خار کردم و وووو...

یعنی یه حال گیری اساسی بعداز زد حال های پلیس های پست که ۲۰۰دلار رشوه دادم اینم بهش اضافه شد

دیشبم توی راه مدام پیام میداد و هنوزم ادامه داره

ولی امروز اینو نوشت

می خوام جدا شم بچه هامو جا بذارم برم توافقی طلاق می گیرم تا خیالت راهت شه اونوقت دیگه باید باهام باشی


بخدا خسته شدم

خسته


راستی آهنگ جدید محسن یگانه عالیه (رگ خواب این دل)