شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

تسویه

امروز رسما از شرکت قبلی اومدم بیرون

قرار شد تسویه حسابمو بنویسن

خانومم واسه کار خیلی عجله می کنه

همش میگه به بیکاری عادت می کنی نمیدونم این چه فکریه که توی سرش افتاده

خب هرچیزی باید شرایطش فراهم بشه

میگردم فعلا تا خدا چی بخواد

۹۱

سال ۹۱ آغاز شده

و این اولین پستم تو این ساله

امیدوارم که خدا واسه همه دوستام و خودم هرچی که خیره سر راهمون بذاره

سالی که بنظر زندگی واسه قشر کارگر سخت بشه

سالی که ممکنه همه چی تغییر کنه

ممکنه کارم عوض بشه و از این شرکت برم

ممکنه این تغییر واسم خوب باشه ممکنم هس خوب نباشه

قراره یه مذاکره با مسئولین شرکت بکنم از خدا میخوام که هرچی که خیرم توشه واسم اتفاق بیافته

تغییر شغل وقتی که مجردی آسونه ولی الان مسئول یکی دیگه به غیر از خودمم هستم

جالبتر اینکه امسال همه واسم آرزوی فرزند کردند

خودم که نمی خوام و خانومم نمی خواد:))

هه هه