شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

بازم شانس

دیشب قبل ازاینکه برسم خونه یه خورده با عجله رانندگی می کردم از شانس خوب یا بد نمیدونم یه پدر بزرگ و مامان بزرگ به یاد دوران جوانی با خونسردی کامل و عشقولانه توی خیابون توی لاین سرعت جلوتر از من مشغول بازسازی خاطرات خودشون بودند خب منم عجله داشتم دیگه یه چندتا چراغ زدم دیدم نه انگار نه انگار اینقدر محو در گذشته شدن که حال و فراموش کردند خلاصه فاصله مو با ماشین کمتر کردم ازاون طرف هم دیشب مامورین محترم شهرداری که تخصص بسیار زیادی در امر ایجاد سرعت گیر تو شهر دارن دیشب توی این خیابون سرعت گیر نصب کرده بودند

بابا بزرگ ترمز کرد منم پشت سرش سریع ترمزکردم داشتم به ماشینش میزدم که وایساد ماشین خاموش شد

استارت که زدم بمبفکر کردم واسه چهارشنبه سوری بوده روشن نشد دوباره زدم دیدم نه خبری از استارت نیس رفتم پایین دیدم باتری ماشین منفجر شده .هنوزم علتشو نمیدونم به هر کسیم که میگم تعجب میکنه.

شاید اون بابابزرگ منو از یه تصادف خطرناک نجات داده بوده باشه .

به هرحال نمیدونم چرا اون لحظه ناراحت نشدم یه حس آرامشی داشتم برای اولین بار

امروزم مشغول کار بودم بعضی وقتا میومدم جواب نظرات رومیدادم.

ولی خومونیم ها حسابی بهم ریختیدین ها

.

رابطه نامزدی

دیشب یه نظری در مورد دوست ثنا جان توی وبش  گذاشتم که موضوعش یه خورده کلی بود بدم نمیاد که اونو اینجام مطرح کنم


واما  اون نظر

نوشته بودم اگه بعد از ازدواج (مثلا سه ماه)مرد سریع تغییر رویه بده و نسبت به خانومش سرد بشه به نظر من سه دلیل می تونه داشته باشه که سومی بیشتر مورد بحث منه

۱- یا خانومه خیانت کرده

۲- یا پای یه خانوم دیگه تو زندگی آقا باز شده

۳- یا اینکه در زمان نامزدی خیلی با هم صمیمی بودن و بعد از ازدواج مرد شکاک شده

البته اونجا نوشتم صمیمی چون وب خودم نبود و گفتم نکنه ثنا جون ناراحت بشه  .بهرحال منظورم روابط جنسی بود

 به نظر من

مرداها همیشه دوس دارن پاک ترین و نجیب ترین وخوشگلترین زن دنیا زنشون باشه ولی همیشه اینطور نمیشه

یه مرد وقتی خیلی راحت میتونه به یه زن برسه اون زن دیگه واسه اون مرد جذابیتی نداره از قدیم گفتن چیزی که سخت به دس بیاد آدم قدرشو بیشتر میدونه

وقتی یه زن توی دوران نامزدی (چیزی که امروزه مد شده) خیلی راحت بدنشو در اختیار مرد قرار میده مرد هم بدون مخالفت کاملا ازش استقبال میکنه به دو دلیل

۱- اکثر مردها متاسفانه این ذهنیتو دارن که فعلا کار خودمو بکنم  که اگه نشد بعدا افسوس نخورم

۲- دوم اینکه جو گیر شده .و توی یه لحظه عاشقانه میخاد  صاحب خانوم بشه

خب فرض کنیم  به هر دلیلی این رابطه برقرار شده. حالاچی میشه؟!!

طبق اظهارات آقایان اونایی که با یه دختری دوس بودن بعد از اینکه باهاش رابطه داشتن سری بیخیال دختر شدن .میگفتن که از چشمم افتاده

ولی ما داریم راجع دوران نامزدی حرف میزنیم .اگه خوش بین باشیم می بینیم که  ازدواج صورت میگیره و زندگی شروع میشه بعد از یه مدتی توی ذهن ناخودآگاه مرد این فکر جا میگیره که این زن بعد از دو سه ماه با من هم بستر شد یعنی با گفتن چندتا دوست دارم و پیشنهاد ازدواج  واینکه هنوز به هم محرم نشدن وممکنم هست نشن یعنی به تفاهم نرسن خودشو در اختیارم قرار داد.ونیز ممکنه تا حالا چند بار نامزد کرده باشه .شاید هیچگاه اینو به زبان نیاره ولی همیشه در ناخودآگاه ذهنش باقی میمونه.

با توجه به رفتارهای بعدی خانوم واکنش نشون میده و بیشتر به خانومش مشکوک میشه .

به نظر من این مسلئه  باعث میشه که بعد هایه سوئ تفاهم ساده تو زندگی تبدیل به یه مشکل بشه که همه اون از بی اعتمادی مرد و رابطه دوران نامزدی سرچشمه میگیره 


 وای چقدر حرف زدم  ببخشین

دیشب ساعت۱۲ می خاستم بخوابم مادرم آروم اومد تو اتااق خیلی محربانانه بهم گفت امین هنوز بابات به دوستش نگفته بذار بره باهاش حرف بزنه

(خدارو شکرمثل اینکه حرفای اون روزم اثر کرده بود و هرچی هم که شماها داد زدین داماد داماد به گوش مادرم نرسیده  )

گفتم نه مادر من تازه می خوام برم تفریح

خندید و رفت

راستش واسه عید اگه خدا بخاد میخام به یکی از کنسرت هایی که تبلیغ میکنن برم

حالا نمیدونم کدومو برم

دبی  ...

یا اربیل  یا ارمنستان

نمیدونم

فقط خدا کنه تا اون موقع اتفاق خاصی نیافته

راستی کسی از تور ارمنستان اطلاعاتی نداره؟

چشم چرونی

دیشب  تا ساعت   ۱۲ عروسی بودم وقتیم که برگشتم نظرفلفل و دیدم و رفتم اونجا  تا واسه اونم نظر دادم دیگه دیر وقت شد و مثل مرده افتادم تا امروز نزدیک ظهر

واما عروسی

نمیدونم  بگم خوب بود یا .بد ؟نظرش با شما

ابتدا طبق قوانین اسلامی چشم نامحرم آقایان ازدیدن اندام زیبای خانومها توسط یک عدد چادرضخیم ضد آب امریکایی اصل. محروم بود یک ساعت همین جور گذشت همه میزدنو میرقصیدند تا اینکه یکی از دوستان که از امریکا و جنس آمریکایی متنفر بود بعد از برسی چادر واینکه مطمئن شد ساخته یک کشور بیگانه اونم آمریکاس با تموم قوا وبا یه حرص و کینه ای شروع به جمع کردن چادر کرد. چندتاجوان دیگه هم که موافق با استقلال و خود کفایی بودن به کمک فرد معترض شتافتند و تموم چادر ضخیم آمریکایی رو جمع کردند ..بعد...

والا چی بگم

من  قبلاچشمامو  ادب کرده بودم.  ولی هرچقدر به زمین و سقف تالارنگاه کردم تموم نمی شدند اول یه نیم نگاه انداختم بعدش شد یه نگاه .بعدش شد چند نگاه و در آخر هم مثل فیلم شاد ومهیج سینمایی مشغول به نظاره شدم

بعد میگن مردا چشم چرونن کی میگه ؟

منکه به خیال خودم خوب بودم اینجوری بودم وای به حال بقیه آخه چرا؟

نمیخوام از وضع ظاهر بانوان و دختران حرفی بزنم ولی با این کلمه که مردها چشم چروونن موافق نیستم با تموم احترام به خانوما ولی اونی که من دیشب دیدم احساس کردم خانوما از اینکه آقایان اونا رومیدیند روحیه میگرفتند و بیشتر خود نمایی می کردند .

بعضی از دخترا که تازه فهمیدند چه خبره شروع به تعویض لباس کردند و اون چند قسمتیم که پوشانده بودند اونارم با افتخار نمایان کردند تا آقایون چشم چرون هر چی دلشون میخاد نگاه کنن تا خسته بشن.

در آخرم همه مردان دیشب پیر وجون همه به اتهام چشم چرونی محکوم شده و به دادگاه خانواده احظار شدند.

باید برم وکیل بگیرم....