شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

فریب خورده

امروز رفتم دنبال کار گواهینامه بین المللی.

مدارک وتحویل شون دادم قرار شد تا سه شنبه صادر بشه

با پسر عمو هم که قرار گذاشتم که سه شنبه بریم واسه تعویض پول

 به امید خدا قرار گذاشتیم که چهار شنبه حرکت کنیم تا ببینیم خدا چی می خواد.

اگه خدا بخواد فعلا همه چی از لحاظ عملی  خوب پیش میره .هرچند از لحاظ روحی زیاد وضعیت جالبی ندارم.

دوباره خاطرات گذشته رو واسه خودم زنده کردم ولی این بار از یه زاویه دیگه.

نمی دونم یه جورایی بهم ریختم حسابیم بهم ریختم.

به نظر شما ها (اونایی که خبر دارن) من فریب خوردم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

رابطه خانومو میگم...



امشب اینقدر خسته هستم که اصلا نمی تونم تمرکز کنم وچیزی رو که می خوام بنویسم

فقط دوست دارم تو نت بچرخم وبه دوستان سر بزنم

فارسی ۱

 حتما تموم عزیزانی که توی ایران زندگی می کنن باشبکه فارسی ۱ آشنایی کامل دارن

یه سری سریالهای ساده وکم خرج وابتدایی که بدلیل فقر و محدودیت سینمای ایران متاسفانه توی ایران به پر طرفدارترین سریالها تبدیل شدن

به عنوان مثال توی سینمای کشوری که تا یکی دوسال پیش گفتن کلمه دوست دارم واسه بازیگران ممنوع بوده باید هم خانواده ها به دیدن این سریالها که به نوعی رابطه واقعی رو نشون میده رو بیارن

.سریال جومونگ که حتما توی خاطر همه هست مردم دنبال این نبودند که ببینن هدف و رفتار جومونگ و .. چی بوده همش دنبال این بودند که ببینن جومونگ به سوسانو میرسه یا نه...

بهرحال الانم این شبکه که دیگه بدتر. همه سریالهای عشق و عاشقی و... رو جمع کرده با یه دوبله یکنواخت داره به خورد خانواده های ایرانی میده.

واقعا شبا از دست فارسی ۱ نمیدونم کجا فرار کنم مهمونی هم که میری اونجام باز فارسی وان

همه اینا رو گفتم که به سریال ویکتوریا که معرف حضور همه هست برسم

متاسفانه و متاسفانه ویکتوریا بی نهایت شبیه خانومه با این تفاوت که خانوم جوون تر از اونه هر بار که این ویکنوریا رو میبینم حالم بد میشه سریع پا میشم میرم توی اتاق

مادرم میگه چرا بدت از ویکتوریا میاد

هیچ جوابی واسش ندارم

با اینکه من با ویکتوریا به نوعی اونو می بینم ولی خدارو شکر از آخرین باری که در جواب اس ام اس ش نوشتم تو جلسه هستم دیگه خبری ازش نیست.

وقتی بازم به خانوم فکر میکنم می بینم که زن بدی نبوده ...

روزهای تکراری

تا حالا شده که یه جایی برین یا یه کاری بکنین و حس کنین قبلا اونجا بودین

ویا اون اتفاق یه بار دیگه براتون افتاده باشه !!

با امروز دقیقا ۴روزه که این مسئله داره واسم اتفاق میافته

بطوری که فقط به یه اتفاق یا یه کار بسنده نمیشه مثلا 

روز قبل ۶مورد واسم اتفاق افتاد که همه اونا برام تکراری بود

جالب اینه که بعضی وقتا حرفهایی که ردوبدل میشه اینجورین

و از همه اینها بدتر اینکه به دنیای مجازی هم کشیده شده ...

الان کلا احساس می کنم که امروزم قبلا بدون کم و زیاد تکرار شده ویه بار دیگه من توی امروز بودم

نمیدونم چرا داره اینجوری میشه .

واقعا نمیدونم

یعنی ما ها یه بار دیگه زندگی کردیم !!!!!!!!

اگه این اتفاق افتاده باشه یعنی باز همه با هم بودیم .

بهر حال ...

اما از این حرفها بگذریم این توقعات وخواسته های زن ومرد توی جامعه واینکه کی درست میگه وکی مظلوم واقع شده چقدر نظرات متفاوتی در بر داشت.

اصلا خودم فکر نمی کردم اینقدر تضاد بین زن ومرد وجودداشته باشه البته تضاد در نوع نگاه به مسائل و مشکلات زندگی

هر کدوم از ماها حرف خودمونو میزنیم وبه اونم اعتقاد داریم چرا که داریم از دیدگاه جنس خودمون به قضیه نگاه میکنیم.

اگه واقعا بین دیدگاه زن ومرد اینقدر تفاوت وجودداره پس چرا هنوز خانوده ها پابرجا هستند !!!!؟؟

دنیای مجازی

سلام

امروز هیچ حرفی واسه گفتن ندارم جز اینکه 

دیشب ساعت ۱۱/۵ تازه نشستم پای فیلم آواتار

که یه فیلم کاملا تخیلی و زیباست با اینکه تخیلی ولی دوست داری تا آخرشو ببینی

این فیلم می خواد بگه که آدما برای رسیدن به خواستشون حاضرن هر کاری انجام بدن حتی حاضرن

زندگی یه عده ای رو نابود کنن تا به هدفشون برسن.

ولی چیزی بعد از اینکه فیلم تموم شده ذهنمو مشغول کرد این بود که چندتا از آدمای توی فیلم  خودشونو توی دنیای به نوعی مجازی قرار میدادند ودر قالب

افراد اون اجتماع ظاهر میشدند.

نمی خوام همه فیلمو توضیح بدم.

ولی در آخر فیلم اون آدما دنیای غیر واقعی خودشونو به دنیای واقعی ترجیح دادند.


 در پایان فیلم بی اختیار یاد خودم ودنیای مجازی نت ودوستایی که اینجا دارم افتادم ......