شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

بحث بیخود

دیشب تا ساعت 3.5 شب جرو بحث کردم سرم داشت از درد میترکید

خانومم حال خوبی نداشت واسه اونم ناراحت بودم  ولی خب چیکار کنم

حرفاش غیر منطقیه

همش روی احساسات زنانه س

تا حالا کلی باهاش حرف زدم دقیقا هر 2هفته یه بارریست میشه

دوباره از اول همون بحث های همیشگی

می خواد منو 180درجه تغییر بده

یکم تغیر کردم شااید 45درجه:))

ولی انصافا بیشتر از این نمیشه

دیش آخرش ساعت 3.5بهش گفتم بیشتر از این نمی تونم تغییر کنم نمی تونم

انصافا آدم بدی نیستم و رفتارم هم بد نبوده فقط ای خانوم ما بیش از حد حساسه فقطم در مورد جنس مخالف




تسویه

امروز رسما از شرکت قبلی اومدم بیرون

قرار شد تسویه حسابمو بنویسن

خانومم واسه کار خیلی عجله می کنه

همش میگه به بیکاری عادت می کنی نمیدونم این چه فکریه که توی سرش افتاده

خب هرچیزی باید شرایطش فراهم بشه

میگردم فعلا تا خدا چی بخواد

۹۱

سال ۹۱ آغاز شده

و این اولین پستم تو این ساله

امیدوارم که خدا واسه همه دوستام و خودم هرچی که خیره سر راهمون بذاره

سالی که بنظر زندگی واسه قشر کارگر سخت بشه

سالی که ممکنه همه چی تغییر کنه

ممکنه کارم عوض بشه و از این شرکت برم

ممکنه این تغییر واسم خوب باشه ممکنم هس خوب نباشه

قراره یه مذاکره با مسئولین شرکت بکنم از خدا میخوام که هرچی که خیرم توشه واسم اتفاق بیافته

تغییر شغل وقتی که مجردی آسونه ولی الان مسئول یکی دیگه به غیر از خودمم هستم

جالبتر اینکه امسال همه واسم آرزوی فرزند کردند

خودم که نمی خوام و خانومم نمی خواد:))

هه هه

عیدتان مبارک

عیدتان مبارک

حرفی نیس جز شلوغی بیش از حد اعصاب خوردی

عید و اعتصاب کارگران و همچنان و همچنان قصه ندادن حقوق و........

وبازم عیدتان مبارک

هرروز خونه م

از صبح تا الان بیکار بیکار فقط تو نت چرخیدم

سرعت نتم پایینه

حوصله م سررفته قراره بارون بیاد ولی هنوز خبری نیس

همه چی داره سریع پیش میره

الان دوهفته س که مرتب هر شب میرم خونه دیگه خوابگاه نمی مونم تقریبا روزی ۳ساعت رانندگی میکنم به نوعی عادت کردم

اینا رونوشتم که اگه آینده تغییر کرد یادم نره

عید داره میاد ولی ذوق و شوقی واسش نیس نه فقط من اکثر مردم اینجوری شدن