شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

پیمانکار دسته دوم

یه پیمانکار گردن کلفت که حالا یه کم وضع کارگاش خراب شده بهم پیشنهاد کار داد

شرایط کارگاه

1 بعد از گذشت 3سال از شروع کار 30درصد پیشرفت داشته

2 مدت پیمان 4سال می باشد

3 گفت من بشم پیمانکار دسته دوم اکیپ بیارم با هاشون قرارداد ببندم( از طرف خودم) و ایشون به گفته خودش بعد از سه ماه بهم پول بده

منم گفتم خسته نباشی حال و حوصله طلبکار رو ندارم اون سه ماهی که نشه 6ماه وجود نداره

حالا ایشون آشنا هم هستن فکر کنم ناراحت شده که قبول نکردم

آی مجردی کجایی که دلم خیلی برات تنگ شده

هستم ولی حرفی نیس

این نیز بگذرد

بالاخره کارامم تموم شد

2تا کار همزمان با هم گرفته بودم که خداروشکر هردو رو تموم کردم وتحویل دادم

امروز بیکار بودم راستش حوصله م سر رفت

 تا پایان مهرماه بودجه جدید اعلام نمیشه و یعنی اینکه احتمالا تا اونموقع بیکار باشم و استراحت کنم:)

زندگی مشترک هم خوبه یه وقتایی دلت می خواد که تنها باشی و خودت باشی و خودت ولی نمیشه و فقط اینش بده

اینبار غیبتم خیلی طولانی بود

چندبار خواستم بیام بنویسم که دیگه نمیام ولی دلم نیومد اینجا رو بیخیال شم

شاید یه فرصتی پیش بیاد که دوباره مثل قبل بیشتر بیام نت

ولی فعلا زیاد نمی تونم بیام بیام

آیکیو ممنونم که این مدت بهم سر زدی

و ببخشی که نبودم