شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

بحث بیخود

دیشب تا ساعت 3.5 شب جرو بحث کردم سرم داشت از درد میترکید

خانومم حال خوبی نداشت واسه اونم ناراحت بودم  ولی خب چیکار کنم

حرفاش غیر منطقیه

همش روی احساسات زنانه س

تا حالا کلی باهاش حرف زدم دقیقا هر 2هفته یه بارریست میشه

دوباره از اول همون بحث های همیشگی

می خواد منو 180درجه تغییر بده

یکم تغیر کردم شااید 45درجه:))

ولی انصافا بیشتر از این نمیشه

دیش آخرش ساعت 3.5بهش گفتم بیشتر از این نمی تونم تغییر کنم نمی تونم

انصافا آدم بدی نیستم و رفتارم هم بد نبوده فقط ای خانوم ما بیش از حد حساسه فقطم در مورد جنس مخالف




نظرات 2 + ارسال نظر
نیلوفر پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:55 ق.ظ http://niloofaresahra.blogsky.com

با درودی بیکران
میدونید چرا حساسه چون شمارو دوست داره زندگیشو دوست داره . مردم بد هستند . حسودند و زندگیتونو بهم میزنند مخصوصا دخترخانم های جوان .چه دوست باشه چه خواهر و چه فامیل . ما هم جنسای خودمونو خوب میشناسیم

اینی که حسودن و قبول دارم
ولی واقعا بحث خاصی یا موضوعی اتفاق نیافتاده
مرسی

فلفل پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:53 ب.ظ

هان نفهمیدم بحثتون سر چی بود؟ سر رابطه ات با خانم ها؟ مگه چی کار می کنی امین؟! شک خیلی وقتا ممکنه پیش بیاد ولی با رفتار تو باید سریعا برطرف بشه. خانمت خیلی حساسه یا تو واقعا مشکوکی هان؟ :دی

کدوم رابطه فلفل؟!
مشکل اینجاس که شک نمی کنه توی ذهن خودش میگه نکنه در آینده اتفاقی بیافته و امین آره.......
هیچ رابطه ارتباط و یا هر چیزی که اسموشو بذارین بین من و کس دیگه نبوده با همه عادی حرف میزنم ولی دیگه خیلی حساسه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد