شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

یه درخواست کاری از یه شرکت دیگه داشتم که مصرانه می خواستن برم واسشون کار کنم

یه تونل به طول ۲.۵کیلومتر

ولی اینا نذاشتن برم یعنی چون طلب حقوقم ازشون زیاده یجوری حرف زدن که متوجه بشم اگه برم حالاحالاها باید دنبالم طلبم بدوم

نمیدونم چطور میشه

شاید بهتره تا بعد از عید صبر کنم

قراره حقوق بدن

این پرسنل بیچاره الکی جان گرفتن



وقتی به خودم دقت میکنم می بینم که خیلی با هم فرق داریم

یه چیزایی واسه اون مهمه که اصلا واسه من مهم نیس

شاید اکثرا اینجوری باشن

که پول خیلی براشون مهمه با اینکه مشکل مالی نداره

من راحت از پول میگذرم و اون نه


 

میگم  خانوم ها عجب موجودات عجیبی هستن

هرچی سعی میکنم که بشناسمش بازم یه جاهایی جا می خورم

 

به همه عاشقا تبریک عرض می نمایم.

فعلا یکم شرایط آروم شده

ولی به یکی دوجا اعلام آمادگی کردم

فقط منتظر یه شرایط خوبم توی یه شرکت دیگه

اینجا رو راستشو بخواین دیگه زیاد اهمیتی نمیدم

فقط هستم که باشم همین

فلفلم که وبشو بی خبر عوض کرده

حالا بازم مرام سحر:))

آدرسشو بهم داد:))

مرسی

هفته بد

اگه بگم چه هفته بدی داشتم هیشکی باور نمی کنه

از روز شنبه تا همین الان که دارم می نویسم

خلاصه بگم

بخاطر فامیل بازی یه عده از این سران شرکت  استعفا دادم

پشت سرمن یه عده از پرسنل گفتن که کار نمی کنن

تو نگاه اول خوشحال شدم

ولی این بالایی ها قضیه رو طوری واسه مدیر عامل بیان کرده بودن که یه باند تشکیل دادم و اگه  خواسته اونا عملی نشه باید جمع کنن و از اینجا برن و.....

فقط خدا میدونه که همیشه حق و گفتم و از حق شرکت دفاع کردم واینکه حالا این دوست مدیر عامل باهام دشمن شده فقط به خاطر دایی جانشه که اضافه کار بهش ندادم اونم با مسئول کارخانه درگیر شد واین همه مشکل بوجود اومد

دیروز به همه بچه ها گفتم کسی بخاطر من کارشو ترک نکنه واسه من کار هس ولی شما خودتونو بیکار نکنین

توگوششون نرفت که نرفت

دیشب همش میگفتم کاش تنها می بودم و مسئولیت کسی باهام نمی بود

دیشب مسن های شرکت زنگ زدن بچه های کارگاه و...

که دو سه ماه بیشتر نمونده و بذار باهم باشیم و بیا تا بقیه م بیان وآشتی شون بدیم و .....

فعلا اومدم تا چی پیش بیاد

راستی بالاخره برف اومد:))