شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

خواهم امشب همچو می نوشت کنم

         بیخود ازگرمی آغوشت کنم

 وز شراب عشق مدهوشت کنم

         با هزاران بوسه ...خاموشت کنم




دیگر دلم با شکستن آشنا نیست

 الهی که پرتپش باشد دلی که خون به رگهای دلم داد

فصل خاکستریم سبز شد

      فصل سرد خواهشم به فصل گرمای عشق رسید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد