ساعت یازده شب خانوم و بردم برسونم خونشون
بارون بشدت می بارید
سرعتم معمولی بود با همون سرعت وارد دریاچه شدم:))
البته جاده بود تا دیروز ولی بعلت احداث مهندسی به دریاچه تبدیل شده بود
آب تا نصف ماشین اومد
بزور تا آخر دریاچه رفتیم
بازم غیرت ماشین
بعد ماشین سرفه کرد وخاموش
اومدم پایین هوا عالی عالی واسه تعمیر(بشدت بارون میومد)
خلاصه شمع و وایر و ... همه رو خشک کردم بمدت ۴۵دقیقه همزمان هم دوش میگرفتم
چه حالی داد
بعد با هزار قسم و قرآن و خواهش التماس روشن شد ولی ۳سیلندرش کار میکرد
خانومو رسوندم با همون وضع برگشتم خونه
لباسامو عوض کردم و ژست خواب گرفتم که یه پیام اومد بیداری؟
یکی از دوستام بود
بله اونم ماشینش خاموش کرده بود
خودشو خانوم و برادرش و خانوم برادرش
رفته بودن زیر بارون یه چرخی بزنن زیاد چرخ زدن سرشون گیج رفته بود رفته بودن توی یه دریاچه دیگه خلاصه با ماشین بابا رفتم بکسلشون کردم و بسلامتی بازم خیس شدم
وبا همه احساس خوش شانسی ساعت۲ خوابیدم و ۷سر کار حاضر شدم
به به چه روز خوبی داشتی!
غیبتت طولانی شده امین...
چرا اینقدر اینجا سوت و کور شده؟!
چرا سرعت بلاگ اسکای اینقدر کم شده؟!
امین باز که غیبت زد،خوبی؟
امین خوبی؟ کجایی؟ نگران شدیم بسی:(((
امین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کجایییییی؟؟