به علت نبود بودجه و اعتبار مالی
درحال حاضر به شغل شریف بیکاری مشغولم
و هر روز میرم به ادارات دولتی .میگویند منتظر بودجه هستیم که بیاد
بله اینجوریاس
اولین سالگرد ازدواج به خوبی و خوشی و با رضایت کامل همسر همراه بود
یکی از بهترین دوستام الان دقیقا 3ماهه که با خانومش مشکل داره
خانوم خونه مامانشه و پسر هم تنها
این در حالی که دختر دایی پسر عمه هم هستن
2روز پیش برای اولین بار میرن دادگاه واسه جدایی
همین عید 91بود که با هم رفته بودیم اصفهان وتفریحات دیگر
زیاد خواستیم پادرمیانی کنیم ولی متاسفانه هردو مثل بچه ها لجبازن
حتی برنامه گذاشتیم که هردوشون بیان خونه ما صحبت کنن
اما لحظه آخر کنسلش کردن
توی انتخاب شریک زندگی اصلی ترین موضوع طرز فکر دونفره
که متاسفانه توی روزای اول کمترین اهمیت و بهش میدن
اگه ابتدا عاشق هم نباشن ولی همو بفهمن بعد از گذشت یه مدت از زندگی مشترک عاشق هم میشن ولی اگه فقط عاشق باشن بعدش از هم متنفر میشن
.........................................
خاستگاه آدرس وبتو ندارم بذاری ممنون میشم
تا چند روز دیگه اولین سالگرد ازدواج فرا میرسه
چه زود و چه پر ماجرا یک سال گذشت
اوایلش خیلی سخت بود و دیر میگذشت
بعدش فروردین که بعد از تعطیلات اصلا خوب نبود تا اینکه اردیبهشت اومد
و کم کم به سمت خوبی پیش رفت
اینایی که گفتم شرایط روحی و کاری و زندگی خودم بود
واینگونه بود که یک سال هم از عمرم گذشت
دیروز تا مرز جنون پیش رفتم
موقع رانندگی سر یه موضوع الکی اینقدر با هم جر و بحث کرد که هزار بار فکر واژگونی ماشین به سرم زد
ولی بازم عوامل بازدارنده درون جلومو گرفتن
بعضی وقتا اینقدر بهم فشار میاد که دوس دارم فرار کنم
فکر جدایی به سرم میزنه ولی بعدش می بینم که خیلی دوسم داره
خودشم اذیت میشه
نمیدونم
فعلا که همه چی حل شده تا خدا چی بخواد