شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

تولد

داریم به تولدم نزدیک میشیم ها 

چند روز دیگه 

بنظرتون چندم بهمنه؟

میگه که: هرسال که میگذره نمیدونم که  یک سال به عمرم اضافه میشه یا یه سال ازش کم میشه

یکم غمگینه ولی واقعیته

تصادف

ماشین یکی از همکارام امروز از جاده خارج شد

و چپ کرد

خدا خیلی بهش رحم کرد که زنده موند

خودش از شیشه جلو پرت میشه بیرون و ماشین از کنارش رد میش و برعکس میشه

توی جاده بعلت بارندگی بیشتر از ۲۰تا تصادف دیدم

افتضاح بود امروز

همیشگی

همیشه هر وقت با کسی آشنا شدم یا توی جمعی وارد شدم ویا اینکه یه سری آدم یجا جمع شدیم و با هم مدتی زندگی کردیم حتی توی دنیای مجازی

از همون اول میدونستم و بخودم میگفتم که ممکنه که یه روز از هم جدا بشیم

و آمادگی شو داشتم همیشه این جمله رو بخودم میگفتم که


همه همیشگی نیستن

ولی اینبار می خوام که


تو همیشگی باشی

الان باشه بعدا و نمیدونم

یه سوال

البته دیگه سوال نیست چون که یکم نتمون کمرنگ شده

مشکلات و گرفتاریهای روزمره زیاد شده و بچه ها از جمله خودم نمیتونیم مرتب مثل سابق بیایم

ولی خب می نویسم تا شاید در حین نوشتم خودم متوجه موضوعی بشم

۸ساله که من و دوستام هر ۵شنبه شب دور هم جمع میشیم ورق- تخته- یعنی از ساعت ۱۱شب به بعد تا ۲-۳ نصف شب

همه دوستام ازدواج کردن و با وجود اینکه متاهل شدن ولی هنوزم ۵شنبه ها مون برقراره 

حالا اومدم این موضوع رو بهش گفتم

گفت که سخته امین هر هفته

دو هفته یه بارش کنین

کجا میخواین ادامه بدین خونه خودمون؟

یکم ناراحت شدم 

بعدش با لحنی آروم شروع کردم به توضیح دادن و شرایط خودم

خلاصه یه ساعتی حرف زدیم و در نهایت گفتم که ۵ شنبه هام برقراره و بعد از ازدواج هم برقرار خواهد بود

اونم گفت باشه

حالا نمیدونم که واقعا گفته باشه یا اینکه بعدا دچار مشکل خوام شد