شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شهر شلوغ

یاران را چه شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه وقتایی آدما یه کارایی انجام میدند واسه یکی دل می سوزونه که بعدش به خودشون میگن آخه به من چه که دلسوزوندم ها؟؟؟

آره قضیه مربوط می شه به فلفل

دیشب رفتم تو وبش دیدم به به اونی که فلفل واسش یه پستشو اختصاص داده بود چقدر نامحترمانه به فلفل توهین کرده بود منمکه  فردین ......

ورداشتم یه نظری در محکومیت آقا کوچولو و حمایت از فلفل نوشتم

بعدچی شد؟؟؟؟؟؟؟؟.....

فلفل اومد

گفتم که الان حسابی حال پسر کوچولو رو میگیره

ولی ......

انگار نه انگار که اصلا بهش توهین شده تازه فرمودند که امین جان صلوات بفرست دست بندازین گردن هم .........

آخه یکی نیس بگه فلفل جان من  دعوایی نکردم که بخوام آشتی کنم

بعد این مسائل آقا کوچولو پر رو تر شد و اومد همونجوری که لیاقت خودش و .... بود از همه بچه ها عذر خواهی کرد

از قدیم گفتن وقتی که شهر شلوغ میشه قورباغه هم هفت تیر کش میشه

به قول نازی  خونه خودشه هر جور که راحته به ما چه

فکر نکنم دیگه اونجا نظر بدم مطالبشو می خونم ولی اصلا دوس ندارم چشمم به اسم آقا کوچولو بخوره اونم توی قسمت نظر ها

همینم کم بود

میگه که همین و کم داشتیم

از این دنیا من یه داداش دارم که خداوند همیشه نگهدارش باشه

ایشونم شرمندمون کردن واسم دختر انتخاب کردن آخه یکی نیس بگه آخه به تو چه به زندگی خودت برس نمی خواد واسه من دختر انتخاب کنی اه

کلی باهاش بحث کردم .

مابقی کارا هم خوبه ..سر کار همه چی عادی و رو رواله خدارو شکر فقط همین بحث آزار دهنده بود که بازم یه خورده بهمم ریخت .

البته اول با تهدید قصد منصرف کردن دادشو داشتم ولی بعدش به التماس افتادم تا بیخیال شد.


مراقب روابط پنهانی در نت باشید

یه خبر نگار به کشفیات جدیدی رسیده


خدارو چه دیدی

شاید ............

معتاد

از این مباحث فلسفی بیام بیرون که همه ازم شاکی شدن

سوار ماشین بودم که روی پلاک کارد یه جمله ای از یکی از این مسئولان کشور  نوشته بود و چون زمینه فلسفی مغزم هنوز نیمه فعال بود یکم اونو بررسی و مو شکافی کردم

جمله این بود:

نجات یک معتاد نجات یک جامعه است

بعد از بررسی و تحقیق زیاد و مطالعه تمامی قوانین فیزیک و معادلات ریاضی و....

و نیز طبق قضیه های تالس - فیثاغورت -ارشمیدوس -  -انیشتن و طبق قانون ۲۷ نیوتن

به این نتیجه رسیدم که این سخن دو جنبه داره و از خاصیت عکس پذیری نیز پیروی میکنه

که معنای پنهان آن جمله گهربار این می شود :

مرگ یه معتاد مرگ یک جامعه است

از بیانات  ........................

ادامه پست قبل


همین فیلسوف قبل از اینکه از شهر خارج بشه وقتی که که در میان مردم بوده کارهای عجیب غریبی انجام میداده که یکیش که خیلی برام جالب بود رو میگم

این آقا یه چند وقتی مدام میرفته مقابل یکی ازمجسمه های شهر یونان که شبیه آدم بوده می ایستاده و دستشو به حالت گدایی در مقابل این مجسمه می گرفته و به مدت یکی دوساعت همین کار رو هر روز تکرار می کرده

یه روز یه رهگذری کنجکاو می شه که چرا هرروز این کار و تکرار میکنه اونم گدایی از یه مجسمه -- جلو میره و ازش می پرسه ؟


فیلسوف


میگه که :من دارم تمرین می کنم که اگه  با یه آدم سنگ دل روبرو


شدم چگونه باهاش رفتار  کنم