شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

عصبی

دیشب یه حرفی زد که خیلی ناراحت شدم خیلی

با اینکه حدس میزدم که منظور بدی نداره ولی کلا نوع موضع ایراد داشت و بنظرم بد بود

همون موقع که تلفنی حرف میزدیم واسم کار پیش اومد و مجبور شدم که برم و حرفم نیمه تموم بمونه

خلاصه وقتی برگشتم حسابی افکارم بهم ریخته بود پیام داد

با پیام یه مقدار حرف زدم و از ناراحتیم گفتم راستش عصبانی هم بودم

خواست که حرف بزنیم گفتم نه الان عصبیم بعدا حرف میزنیم

 تا امروز که باهاش حرف زدم و عذر خواهی کرد و حرفشو بی منظور عنوان کرد

و منم آروم تر بودم نسبت به دیشب


خوشحالم که دیشب توی حالت عصبانی باهاش حرف نزدم

نظرات 5 + ارسال نظر
مریم شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:28 ب.ظ http://www.cassper.blogskyy.com

سلام.چطوری؟

طرف کیه ایا/

سلام
خوبم
لیلی زن بود یا مرد؟:)))
البته چون بار اولته که میپرسی قبول میکنیم :))
در حال حاضر در سمت نامزد ایفای نقش می کنن

ثنا شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:30 ب.ظ

آفرین کار خوبی کردی .. هیچ وقت تو عصبانیت با هم حرف نزنین

خواهش می کنم قابل نداشت:)

سحر شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:54 ب.ظ http://yaddashteman.blogsky.com

واقعن کار خوبی کردی که تو عصبانیت با هم صحبت نکردین،امیدورام همیشه این رو رعایت کنید

واسه شماهم خواهش میکنم کاری نکردم بابا
خجالت ندین دیگه :)))
مرسی

سارای شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ب.ظ http://saray63.blogsky.com

سلام ممنون که به من سر زدید
وبلاگ جالبی دارید
با اجازتون لینکتون کردم
دوست داشتید لینکم کنید

راستش نمیدونم جالبه یا نه ولی خب واقعیته

فلفل یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ق.ظ

بسیار خوب، این چیزا نمکشه، نباشه مزه نداره ;)

آره شاید با مزه باشه ولی واسه بعدا مزش در بیاد:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد