شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

دوست صمیمی

یکی از دوستام یا بهتر بگم صمیمی ترین همکارم

بدلیل بیماری پدرش مجبور شد امروز تسویه کنه

و به شهر خودش یعنی گرگان برگرده

از حالا دلم براش تنگ شده


نظرات 3 + ارسال نظر
یک زن سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:06 ب.ظ http://radepayeman.blogsky.com

غروب های سختی را خواهی گذراند تا دوریش برایت تبدیل به عادت شود..همانگونه که وجودش عادت شد.

آدم کسیو دوس داشته باشه به بودنش عادت نمی کنه محتاج میشه

خاستگاه چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:24 ب.ظ

می گم
امین از وقتی نامزد کردی رقیق القلب شدی:)

یکم آره :))

نازی جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:13 ب.ظ

سلام
ایشالله باباش هرچه زودتر حالشون خوب شه

ایشاله
راستی رسیدن بخیر
غیبت داری تازه نامزد:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد