شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

عروسی

امشب عروس یکی از بهترین دوستامه

مادرش چند وقت پیش بهم گفت که توی این عروسی دخترای خوشگل زیادی میان

و ازم خواست که یکی رو انتخاب کنم

همون لحظه خواستم بهش بگم که ممنون اگه خوب بودن واسه پسرت از تهران زن نمی گرفتی

امروز شاداماد بازم همین حرف بهم زد

اونوقت منو که می شناسین

همون جوابو بهش دادم

یهو با صدای بسیاربلندشروع به  خندیدن کرد

خدا کنه خوش بگذره و اینا خوشبخت بشن من دختر نمی خوام

نظرات 3 + ارسال نظر
فلفل پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:11 ب.ظ

ای بابا دنیا رو می بینی برعکسه! من کانادا رو دوست دارم ولی شازده دوست داره بره یه جای گرمسیر، احتمالا همسر آینده شما هم یه جای گرمسیر رو ترجیح می ده ;)

خدا نکنه :)

فلفل پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:13 ب.ظ

یعنی انتخاب یه دختر فقط منوط به خوشگلی اشه؟؟ جل الخالق!
عجب آدمایی پیدا می شنا :)))))

دختر تهرونی می خوای امین؟؟ :))))

میگه که اول باید ببینمش شاید دل عاشقش بشه
:)))
تهرونی ؟!! نه

نازی جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 ق.ظ

به به عروسیی...........
خوش گذشت ایشالله؟

آره عالی بود
مرسی جای شما خالی
:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد