واما جنبیدم
قرار بود که برم پیش دوست مشترکمون و اونو واسطه قرار بدم که همه رو میدونین
بعد سه روز نظرم عوض شده وچون خانوم برادر دخترخانوم ( چقدر سخت شد یعنی خانوم دوستم )از مکه برگشته بود یه فکر بهتری به سرم زد
این بود که با مادرم صحبت کردم که بعنوان دیدن حاج خانوم به خونه اونا بره و دختر مورد نظر هم که میشه خواهر شوهر حاج خانوم در اون روز مقرر خونه اینا باشه و مادر و خواهری اونو ببینن
بعد از تماس های تلفنی مادرم با حاج خانوم قرار برقرار شد
وامروز یعنی رفتن اونجا (مادرم - خواهری - و خاله خانوم) البته مادر و خاله با حاج خانوم از قبل رابطه داشتن ( این حاج خانوم که میگم ۳۰ سالشه ها اشتباه برداشت نکنین
خلاصه رفتن و دیدن و برگشتن
و نظر دادن
ادامه مطلب یک سال دیگه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آره مورد قبول واقع نشده بود
خدارو شکر که ندید نرفتیم خونه شون ها و الا آبروریزی می شد
دوباره برگشتیم سر خونه اول
ای بابا
چرا؟
یعنی هیچی؟
خسته نباشی واقعا
اونجا که گفتی بقیه مطالب تا سال دیگه میخواستم بیان بگم بگو دیگه......که دیدم بلهههههههههه سر کاریم:))))))))))
:))
آره یعنی به عبارتی هیچی
ممنونم شما سلامت باشی
اون یه بازیگوشی کوچیک توی نوشتار بود :))
فکر کنم خودمم سرکار بودم :))
چرا؟
مگه این دختر چه بدی داشت!؟
سلام آیکیو
چطوری؟
نمیدونم هرچی که بود نتونسته بود که نظر هیات منصفه رو به خودش جلب کنه :)
سلام
خوبی
جالب بود
خوب سر کار میذاری
ببینم این همه سر کار می ذاری حقوق نمیدی:( /-:
موفق باشی
و همیشه شاد
سر کار؟!!!!!!!!!!!!!!
سلام امین خان چرا قبول نشد؟ تجدیدی آورده بود؟
فکر کنم رفوزه شده بود :))