شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

چیکار کردم ها

نگفتم امروز دوباره اس میده

دیشب کلی به این موضوع فکر کردم به خانوم و اینکه باید با یه راه حل عقلانی تمومش کنم واسه همیشه چراکه با جواب ندادن اون بدتر میکنه حالا نمیدونم چرا ولی بهرحال باید قبول کنم که دل بسته به حلال و حرامش کاری ندارم خانوم به من دل بسته

با توجه به فاصله مسافتی هم که باهم داریم عقلانی نیست اگه بگم بخاطر مسائل جنسی که واسم اس ام اس میده چرا که میدونه احتمال داشتن رابطه با من بسیار بسیار کمه

و نتیجتا به این نتیجه رسیدم که خانوم دل بسته

یادمه بچه که بودم مادرم بهم می گفت آدم وقتی می خواد یه خبر بدی رو بده اول باید مقدمه چینی کنه

به همین خاطر تصمیم گرفتم که منطقی این موضوع رو حل کنم

امروز ظهر اس ام اس که  .....جواب مارا نمی دی

منم واسش نوشتم که خواب بودم

بعد یه کم احوال پرسی کرد اس ام اس سوم بود که واسش نوشتم

راستی منم دارم میام توی مرغ ها

واسم نوشت به سلامتی خوش آمدی

منم نوشتم مرسی

بعدش معلوم بود که از این قضیه بسیار ناراحت شده یه  پیام طنز که نشون دهنده خرج ومخارج بالای زندگی بود واسم فرستاد منم جواب ندادم

بعدش نوشت حالا کی هست ؟دوسش داری ؟

کاملا می شد حس کرد که از این موضوع ناراحت ونگرانه

منم نوشتم فعلا اوایل راهم هنوز نامزد نشدیم ودختر خوبیه و....

یه آرزوی خوشبختی واسم کرد

منم تشکر و اینکه نوشتم جای بدش اینجاس که اگه نامزد بشم دیگه نمیتونم با تو در ارتباط باشم

یه ۱۵ دقیقه ای جواب نداد بعدش نوشت

تو تا ابد توی روح و قلب منی مهم نیست که اگه دیگه هرگز نتونم باهات حرف بزنم بدونم خوشبختی با شادی تو دلشادم

منم بازم تشکر و قدردانی از ش کردم آخه واسه خودمم جالب بود که چقدر راحت با این قضیه کنار اومد

بعدش نوشت هر زمان که وقتش شد خبرم کن که باهات خداحافظی کنم

منم نوشتم دقیقا معلوم نیست ولی به همین زودی اگه خدا بخواد اتفاق می افته

دید که قضیه جدیه

یه چند تایی اس ام اس از دلتنگی و ... فرستاد و منم متناسب با شرایط جواب میدادم 

و آخراش نوشتم امروز زیاده روی کردم باید برم خدا حافظ

در آخر هم نوشت از اینکه اون مدتی که باهات بودم هدر نرفته و چیز بیهوده ای نبوده خوشحالم و...

منم نوشتم یکی دوروز مونده به نامزدی خبرت می کنم

یه عکس نصف قلب فرستاد و...

و خداحافظی

حالا اون دیگه آروم آروم با این قضیه کنار میاد که امین کم کم داره تموم میشه

آره به امید خدا یه هفته تا ده روز دیگه بهش اس ام اس می زنم که دیگه تموم و باییییییییییی

اگه خودش تا اون موقع دوووم بیاره

حالا بیاین تا می تونین دعوام کنین آماده ام

به خدا به نظرم خوب پیشرفت ها ؟

نظرات 8 + ارسال نظر
نازی شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:56 ب.ظ

از قدیم گفتن صلاح مملکت خویش خسروان دانند..
ما هرچه به ذهنمون میرسید گفتیم حالا دیگه خود دانی امین خان
ایشالله که حل بشه

:)))))))))))))))))))))))))))))

ثنا.. شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:59 ب.ظ

والا ما دیگه نمیدونیم چیکار بکنیم والاهه ..

احتمالاً باید دیگه بزرگتران وارد کار بشوند ..

یعنی به مامانم بگم

khastgah شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:27 ب.ظ

به خوبی حل بشه
شاید هم جدی 2 هفته دیگه نامزدی شد

نه بابا
فعلا دعا کنین به خوبی حل بشه
بعدا نامزدی هم می کنم:))))))))

ثنا.. شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:11 ب.ظ

کدوم جایزه ها به دردت میخوره خدایی ؟؟

بدرد من فکر کنم هیچکدوم ولی مهم اینه که اول بشم :)))

ثنا.. شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ب.ظ

مگه شماره خانوم رو توی بلک لیست نزدی ؟؟

نه هرکاری کردم نصب نشد:(((

ثنا.. یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ق.ظ

وا .. مگه میشه .. دستور العمل داره که .. بگو ایرادش از کجاست یا نخواستی نصب کنی ؟؟

نه نشد ثنا جان
دستورالعمل داشت ولی اجرا نشد

ثنا.. یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ق.ظ

۲۸۶.۵ امتیاز مثبت برای خاستگاه :))

به هم دیگه نون قرض بدین ها عجب حالی میده نه ؟

علیرضا چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:16 ق.ظ

سلام
ایول
خیلی باهوشی
خوشحالم از تصمیمت.

مرسی علی جان
اولین کسی بودی که از این تصمیمم استقبال کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد