شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

کبوتر

امروز عصر وقتی که از سرکار بر می گشتم سرعتم یه خورده زیاد بود یهو دوتا پرنده اومدن جلو ماشین تا ترمز گرفتم متاسفانه به یکی شون زدم توی آینه که دیدم همه پرهاش توی هوا پخش شده بود پرهاش همش سفید بود.

فکر کنم یه کبوتر رو کشتم

الان که ساعت ۱۲ شب هنوز اون صحنه جلوی چشمامه خیلی حالمو گرفته فکر کنم عاشق هم بودند که من جداشون کردم

خدا منو ببخشه

نظرات 11 + ارسال نظر
★★★★لینک باکس ستاره★★★★ دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 ق.ظ http://iran-danlod.blogsky.com/pages/linkbox/

★★★★لینک باکس ستاره★★★★

سلام دوست عزیز
لینک باکس ستاره راه اندازی شد
از شما دوست عزیز دعوت میکنم بعد از قرار دادن کد لینک باکس در قسمت قالب وبلاگ و جایی که قابل مشاهده باشد لینک خود را ارسال کنید تا آمار بازدید شما بالا برود
چون آغاز ثبت لینکها میباشد کسانی که زودتر مراجعه کنند سایت آنها در اول لینک باکس قرار میگیرد
ما منتظر شما هستیم

عزیز دلم من اصلا دلمو به آمار خوش نمی کنم
چندتا دوست دارم همین ها واسم کافین یعنی بهتر بگم بهترین دوستای مجازی دنیا هستند

ثنا.. دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:38 ق.ظ

خدا ببخشتت ... :دی

سرعت مجاز رو همیشه رعایت کنین .. اگر بجای یه کبوتر خدایی نکرده یه بچه بود چی !!!!!!!!!

ثنا جان خیلی صحنه غمگینی بود خیلی
هنوزتو فکرشم کاش بجای کبوتر به یه حیوان دیگه میزدم
آره خدارو شکر که واقعا آدم نبود

فرخ دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ق.ظ http://chakhan.blogsky.com

امین جان ! لطف کردی که یکی از پرنده ها رو کشتی ! لیلی و مجنون هم به هم نرسیدند ! این میشه عشق واقعی !
بهم سر بزن که منم مثل تو عشقی ام !

لطف...........
چی بگم خودم که حالم خیلی گرفت

فلفل دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ق.ظ

خیلی باحال گفتی:"عزیز دلم من اصلا دلمو به آمار خوش نمی کنم
چندتا دوست دارم همین ها واسم کافین یعنی بهتر بگم بهترین دوستای مجازی دنیا هستند"

شدیدا با این حرفت موافقم! من حتی وقتی آپ می کنم تیک نمایش در وبلاگهای بروز شده رو برمی دارم! آخه من همین دوستای مجازی رو خیلی دوسشون دارم :)

خوبه که همه یه جور فکر می کنیم
همینم باعث شده که با هم باشیم

قلقلی دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:14 ق.ظ

لطف! لول!
با ثنا موافقم! سرعت مطمئنه رو رعایت کن امین خان دهه!
بعدهم منو تهدید می کنی؟؟ فکر کردی من از این تهدیدات می ترسم؟؟؟ دیدی که خودم نوشتم قلقل! (زبوووووون) :دی

یه لحظه توی فکربودم خیلی سریع اومد .
نه بابا کی گفته شما می ترسی فقط دوس داری بگردی
پس بگرد تا بگردیم
یا بهتر بگم .....:))

kimia دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ق.ظ

motmaeni ke mord??chera nabordishoon dampezeshk???vaaaiiiii,,ghatel

آخه حس کردم می خواست ازم دیه بگیره
گفتم حالا این خودشو عمدا جلو ماشین من انداخته بهتره همونجا بمونه تا بمیره تا درس عبرتی بشه واسه پرندهای دیگه :))

نازی دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 ق.ظ

سلام
میگن سرعت مجاز رو رعایت کنید اینه دیگه ...اینجوری میشه
حالا باز خدا رو شکر که کبوتر بدبختو کشتیش!!!!!

سلام
آره خدارو شکر که مرد و راحت شد
اگه می موند و فلج میشد اونوقت باید با عصا پرواز می کرد :))

نازی دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:27 ب.ظ

میگم؟خوب میشد اگه از خاطرات سفرت میگفتی ...

باشه میگم گفتم اگه بگم شاید بچه ها حوصلشون سر بره به همین خاطر بطور خیلی خلاصه توی چند پست نوشتم ولی بازم اگه بخواین کامل می نویسم

نازی سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:26 ق.ظ

من که کلا خاطرات سفر رو دوست دارم ...دیگه تا نظر بچه ها چی باشه!

سعی میکنم همزمان با چندتا فیلمی که از کنسرت ها گرفتم یه چیزاییم تعریف کنم
فقط فعلا دارم واسه تبدیل فرمت فیلم ها تلاش می کنم که یه خورده کم حجم بشه که راحتر دانلود شن
اطاعت نازی جان :))

فلفل سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:20 ب.ظ

سلام امین خان حتما خاطرات سفر و مخصوصا فیلم ها رو بذار. حجمش کم نشد از نظر من اشکالی نداره :دی چقدر من خودمو فقط می بینما :دییییی

باشه چشب
فلفل جان حتما فقط یه خورده بهم مهلت بدین چشب
میذارم
دختره خودبین:)))))))))

نازی سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:40 ب.ظ

مرسی واقعا
از نظر من هم حجم زیاد مشکلی نیست ...البته باز هم باید ببینیم بقیه چی میگن:)

ok
هرچی شما بگین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد