شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

چهارشنبه سوری

امشب قرار بود چقدر از روی آتش بپرم ولی اینقدر کار واسم جور شد که همین حالا رسیدم خونه و راسیتش اینقدر خسته ام که اصلا حس اینکه برم بیرون و ندارم .

تا حالا هر سال از رو ی آتش پریدم این شدم می خوام امسال نپرم ببینم چی میشه.

تا خیال شماهام واسه اینکه من توی آتش نیوفتم ونسوزم راحت بشه


نظرات 4 + ارسال نظر
امید سه‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:43 ب.ظ http://s-p-r.blogsky.com

سلام امین.عیدت مبارک.همان بهتر نپریدی شاید حکمتی بوده.

سلام عید شما هم مبارک

فلفل چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:17 ق.ظ

خیلی هم خوب! منم هیچوقت نمی پرم، خیلی هم خوبم! نتیجتا! شمام امسال خوب خواهی بود... :دی

خداکنه فلفل جان
مرسی

نازی چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ق.ظ

سلام امین آقا
من هم خیلی دوست داشتم بپرم ولی چه جوری؟با این جوی که شده هر آن ممکنه یه نارنجک صاف بیادو بخوره تو سر آدم
ولی دوست داشتم........خیلیییییییییییییی

دیگه قسمت نبوده
امسال مثل اینکه اونایی که با من در ارتباطن هیچکس نتونسته از روی آتش بپره
آره خوب از اون لحاظ هم که حق باتوئه آVه واقعا جو خیلی خرابه خودمم زیاد تمایل نداشتم که برم خدا خواست که کارم طول کشید واونجوری شد.

khastgah چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:41 ب.ظ

من می خواستم نپرم
می خواستم یمونم خونه
اما خب
به خاطر دل بچه 8 ساله رفتم
و از اتیش هم پریدم
خوش گذشت
:)
تازه
شعرش هم خوندم
البته
قبلش یک عالم فکر کردم که اشتباهی نخونم:))

:))
خوبه که پریدی
پس بالاخره یکی پیدا شد که بتونه بپره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد