شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل


دیشب ساعت فکر کنم ۱۱بود که دینگ پیام داد

اینجوری بگم بهتره و خلاصه تر:)

از من خواسته بود که برم با شوهرش حرف بزنم که خانوم و طلاق توافقی بده

و ایشونم مهریه شو حلال کنه ولی بجاش بذار پیش بچه هاش توی خونه بمونه

من جواب ندادم بازم همین و تکرار کرد و خواست که جواب بدم و نوشته بود که توبه کرده و بخاطر من نیس که این حرفو میزنه و خودش از زندگیش خسته شده و...

تا جایی که به ۷-۸ پیام رسید و در آخر ازم بخاطر اینکه جواب ندادم عصبانی شد و نوشت که

فکر کردی کی هستی که خودتو میگیری اصلا بزرگترین اشتباه زندگیم این بود که از تو کمک خواستم و...

پیامهای قبلیش کلی اعصابمو بهم ریخت ولی این آخری خیلی بهم حال داد:

کلی شاد شدم

و از دیشب تا حالا که ساعت تقریبا ۸ شبه خبری ازش نیس

اگه دوباره امشب یه خواب جدید واسم نبینه

نظرات 6 + ارسال نظر
فرهاد دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:18 ب.ظ http://malcolmx.blogsky.com

سلام

برای هر کاری باید با آدم‌های مناسب مشورت کرد اگر تخصصش رو نداریم.

برای مشکلی که پیش اومده بهتره با یک مشاور مجرب مشورت کنید و راه درست رها شدن از دست فرد مورد نظر رو از ایشون بپرسید.

ممنونم مرسی
احتمال کمک گرفتن از مشاور داره قوی میشه

سحر دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:22 ب.ظ http://yaddashteman.blogsky.com

سلام،کار بسیار بسیار خوبی کردی جواب ندادی ;)
خدایا خودت این خانومو به راه راست هدایت کن،آمین

آمین

فلفل دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 ب.ظ

اصلا در مخیله ام نمی گنجه این خانمه چرا اینجوریه!
امیدوارم هیچوقت هیچوقت هیچ کس دیگه به روز این خانم دچار نشه!
با نظر فرهاد هم خیلی حال کردم :))))))))))

بله
منم نمیدونم چرا اینجوریه

نازی دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:04 ب.ظ

مثل یه آدمی که به بن بست خورده و حالا دنبال یه راه میگرده که توجیه کنه کارشو
هر لحظه یه چیزی میگه بنده خدا
منم در تائید حرف سحر عزیز میگم آمین...

و اما جناب مهندس:
آفرین به شماو مقاومتت که جوابشو ندادی
تحمل کنی و توکل به خدا کنی ایشالله حل میشه


موفق باشی

:)))))))
دارم به خودم امیدوارمی شم:)
بازم هندونه داری نازی ؟:)))))))

ثنا سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ق.ظ

ایشاالله خودش بتونه با مشکلاتش کنار بیاد ..
امیدوارم بعد از تو نره سراغ یه مرد یا پسر دیگه .. همه که عین تو نه نمیگن .. بعضی ها منتظرن چنین درخواستهایی هستند

ایشاله
اونم امیدوارم
اون یکیم بله خلیا منتظرن :))

خاستگاه سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 ب.ظ

ببین فرهاد هم می گه برو مشاور
برو مگه چقدر وقتت رو می گیره نهایت یک روز کامل

:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد