شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

بازم پیام

از 5شنبه شروع کرد به اس ام اس دادن

با یه شماره ناشناس

از ریتم پیام هاش میدونستم خودشه

جواب ندادم

 جمعه ادامه داد

نمیدونم چه هدفی داره

نظرات 3 + ارسال نظر
سحر شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:05 ب.ظ

کار خوبی کردی جواب ندادی،این انگار از جای دیگه که نا امید میشه میاد سراغ تو،بیخیال باش

بیخیال؟!!
نمیشه سحر دیروز خانومم پیشم بود که هی پیام میداد
وقتی اینکار تکرار بشه اونم مشکوک میشه بعد اونوقت...

آیکیو. شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:46 ب.ظ

به خانومت بگو.نه همه ی حقیقت رو بگو و نه دروغ بگو. امین این حق رو برای خانومت قائل باش که انتخاب حقه اونه!باید بدونه! خودخواه نباش به خدا توکل کن.همه اشتباه میکنن و تاوان اشتباه هر کسی به اندازه اشتباهشه!
امین قوی باش! مرد باش!رادمرد باش! نترس! ترس اولین چیزیه که همهی زندگیت رو نابود میکنه.

تو میتونی مقاوم باشی.میدونم میتونی با تدبیر همه چیو درست کنی.فقط نترس و قوی باش!
باشه؟

آیکیو جان اینبار که من اشتباهی نکردم که بخوام بترسم

همون خانوم آخریه س
از آبروریزی میترسم

سحر شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ب.ظ

واقعن موندم که باید چی کار کنی،این دیگه چه دیونییه،ولی اگه به خانومت بگی اصلآ واکنشش معلوم نیست،شاید فک کنه واقعن چیزی بینتون بوده،امین ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ بار گفتم برو مشاور ،اگه گوش دادی

آره کاش میرفتم
ولی سحر به خانومم نمیگم
نمیخوام همین اول زندگی بهم بی اعتماد بشه
چون هزار جور فکر میکنه
اونم توی این موارد خیلی حساسه یکی دوبار محکش زدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد