شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

شبای جوانی

شبی باخیال تو هم خونه شد دل

واما ادامه سفر نامه

رسیدیم تا روز اول کنسرت که اندی و مایکل اجرا داشتن که اینو فردای همون روز از ایروان واستون نوشتم

واما شب بعد که معین و سپیده اومدن :

ابتدا سپیده اومد و به قول معروف مجلس رو گرم کرد تا معین بیاد و هنر نمایی کنه البته سپیده هم خوب بود ها ولی خوب اصلا قابل قیاس با معین نبود ونیست

سالن کنسرت بینهایت شلوغ بود بطوری خود معین شکه شده بود و مش می گفت من امشب واقعا یه جور دیگم با دیدن این همه ایرانی و اینکه اکثرا از ایران اومدن یه حال دیگه ای شدم

واقع شلوغ بود به جرات می تونم بگم که جایی واسه کسی نمونده بود جمعیت چیزیز حدود ۶هزار نفر جمع شده بودند و جالبتر اینکه معین اکثر آهنگ ها و شاهکارهای قدیمی خودشو خوند و اینکه همه مردم تموم آهنگو با معین می خوندند.

از جمله آهنگ هایی که اجرا کرد :

اصفهان - مکه عشق- صبح ت بخیر - بزن بارون -مهتاب - آهنگ جدیدش با نام خاطره

و یکی دو آهنگ از خانوم هایده

اون شب شاید بهترین شب زنگدیم بود شاید من هیچ وقت فکر نمی کردم که توی کنسرت معین باشم .همیشه فکر می کردم که واسه ابی برم و حدس میزدم اولین کنسرتی که برم ابی باشه ولی خب اینجوری شد. البته با دیدن کنسرت معین مصمم شدم که هر جور شده اگه خدا بخواد واسه ابی هم به همین زودی برم .

خلاصه اون شبم به پایان رسید و ماهم برگشتیم خونه فردای اون روز رفتیم ۶۰ کیلومتر خارج از ایروان که یه دریاچه ای اونجا بود که می گفتن بزرگترین دریاچه آب شیرین دنیا ست .البته چون یکم سرد بود اونجا افراد زیادی نبودن ولی خب امکانات اونجا واسه تابستون مهیا بود.

عصر هم رفتیم به مکانی به نام هزار پله که به وسیله آسانسور تا بالاترین پله حمل شدیم فقط یادم رفت پله هارو بشمرم و وقتی رسیدیم پایین یادم افتاد خواستم برگردم که بچه ها نذاشتن.

شب هم مثل دو شب قبل رفتیم کنسرت ابتدا شهره اومد یه خورده مثل دخترای ۱۸ ساله یه خورده خودشو لوس کرد

گفت که من از این دوربین های شما میترسم بیام پایین

خب دیگه

شهره س دیگه اونم خوب بود یه خورده خوند ولی اینقدر مست بود که میترسید خرابکاری کنه و می خواست سریع بره ولی آخراش طاقت نیاورد و اومد پایین و با او جلوییا الکی دستی داد بازم خوبه نه

پشت سرش شهرام اومد یه آهنگشو که دیدین صداش انصافا تغییری نکرده بود و خوب می خوند ولی جمعیت یه خورده کمتر شده بود و به ۴۰۰۰نفر رسیده بود که بازم خوب بود

آخر شب رسیدیم خونه پسر عمو و یکی از بچه ها خوابیدند ولی منو و اون یکی یه بار دیگه شام خوردیم و ساعت ۱/۵ شب زدیم بیرون و تا ساعت ۳/۵ همینجوری توی خیابون ها ی ایروان می چرخیدیم به عنوان خداحافظی و شب آخر

وقتی برگشتیم دیگه هیچ رمقی واسمون نمونده بود خوابیدیم و صبح ساعت ۹ ایروان و به مقصد ایران ترک کردیم مابقی هم که قبلا نوشتم

اینم از سفر نامه


نظرات 12 + ارسال نظر
ثنا.. دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:04 ب.ظ

به پایان رسید سفر نامه امین خسرو قبادیانی مجرد در حال ازدواج

:دی

نخیر ثنا جان بد جوری به مجرد بودن من گیر دادی تا زن نگیرم خیالت راحت نمیشه
آخه دلت میاد من ازدواج کنم دیگه این دور و را پیدام نشه ها ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:))))))))))))))))))

ثنا.. دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:13 ب.ظ

وا . .مگه اینجا قتل میکنی که دیگه نیای ..

تازه اونموقع دوتایی میاین .. دست خانم بچه ها رو هم میگیرین و میاین اول یه دور افتخاری توی وبلاگ های ما میزنین و بعدش یه وب دوتایی راه میندازین ..

باید به بانو این نکته رو هم خاطر نشان کنین که ما جمعی از زخم خوردگان هستیم :دی

اینم یه فکریه
بدم نمی گی ها

نازی دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:13 ب.ظ

چه عجب نخوابیدی دوباره؟!!

آخه شب آخر بود باید حسابی می چرخیدیم

ثنا.. دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ب.ظ

زخم خوردگان مکتب ( بی رحم ) عشق هستیم

" این جا افتاد از اون نظرم "

بذار چسب بیارم
.
.
.
. خوب شد الن دیگه به قبلی چسبید:))))

فلفل سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:36 ق.ظ

سلام امین خان!
اوووووه چقدر کنسرت رفتی! جدا آدمایی مثل شهره رو اصلا نمی تونم درک کنم؟! ولی از بعضی آهنگاش خوشم میاد :) خب هرکیم یه جوریه دیگه (حالا کی از من نظر خواست؟!:دی)

چیکار کنیم دیگه بیکار بودیم گفتیم بریم کنسرت منم که تا بحال کنسرت این خوانندها رو نرفته بودم ...
شهره س دیگه
فلفل جان

فلفل سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:38 ق.ظ

راست می گه ثنا با خانوم بچه ها بیاین اینجا، راستی عروسی کردی شیرینی هم می دی دیگه؟ :دی

حیف ولی شازده اهل بلاگ نیست، من بش گفتم یکی از معیارهام اینه که اهل بلاگ بشه، حالا داره رو خودش کار می کنه :دی یهو دیدین اوردمش اینجا :دی

نه نه نههههههههههههههههههههههههههههه
اون می خواد بلاگ بزنه ؟
خوبه ها خیلی حال میده
اصلا فلفل یه شرط اصلی بذار که بلاگ بزنه تا خوب سربه سرش بذاریم
بذار اول خانومشو گیر بیارم بعد یه فکری واسه بچه ها می کنم :))

فلفل سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:39 ق.ظ

حالا شبی با خیال کی همخونه شد دل؟

به به
فلفل واقعا خوب شد یادت افتاد ها
از وقتی که این بلاگ و زدم اون نوشته همیشه بوده فلفل

ثنا.. سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:07 ب.ظ

ایول فلفل جااااااااااان .. .چه سوژژه ایییی ..

خب واقعاً امین خان با خیال " کــــــــی " دلتان همخانه شد ؟؟

خب بگین دیگه ...

پس خیالاتی هم داشتین و ما گرد جهان میگشتیم

:))

اینجوری ثنا باشه
مگه تو دنبال خیالاتی می گردی ها ؟!!!!!))))))))

نازی سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:24 ب.ظ

ظاهرا همه بودن جز خواننده محبوبت ابی!
شهره که واقعا یه مدلیه!
واقعا فکر میکنه دختر ۱۸ سالست...چه اعتماد به نفسی واقعا!

آره کاش ابی هم می بود
شما خانوم هاباید اعتماد به نفس و از شهره یاد بگیرین
با اینکه پوست دستش(ساعد) شل شده بود ولی بازم اینجوری می گفت

ثنا.. سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:16 ب.ظ

مسابقه .. مسابقه .. شرکت در این مسابقه رایگان است ..

کافی است قدرت تخیل خود را بالا برده ..

شاید شما یکی از برندگان مسابقه باشید ..

مسابقــــــــــه محلـــــــــــه ..

بشتابید وب من

چون ثنایی میام ها والا هر کس اینجوری واسه وبش تبلیغ کرده نرفتم
اومدم

ثنا.. سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:53 ب.ظ

این نوعی تبلیغ دوستانه است .. هیچ مزایایی این تبلیغ برای من نداره که ..

:دی

ایییییییییییییییییییییییییییییییییییی
پس پول اون همه جایزه ازکجا جمع شده:))

ثنا.. سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:34 ب.ظ

دوستان آزاد هستند هرچندتا نظر که میخواهند بدهند ..

اصلاً ممکن است یهو در خواب یه چیزی به ذهنتان خطور کند و تندی خواستید نظر بگذارید .. دلیل نمی شود که ما خوانندگان رو محدود کنیم ..

" رعایت حق شهروندی شعار ماست "

سپاس گذارم
مرده این حقوق شهر وندی شدم ثنا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد